چکیده
زمینه اصلی این پژوهش، ارائه چارچوبی گسترده است که از طریق آن نقش هوش مصنوعی در استفاده غیراخلاقی از کارکردهای آن در مسائل امنیتی بصورت نظری و عملی مورد ارزیابی جدی قرار گیرد. پرسش اصلی پژوهش این است که درونمایه های امنیت ملی بر اساس آموزه های دوران استیلاء و هژمونی؛ هوش مصنوعی را چگونه می توان در قالب تروریسم، جنگ، تنازع ...
بیشتر
زمینه اصلی این پژوهش، ارائه چارچوبی گسترده است که از طریق آن نقش هوش مصنوعی در استفاده غیراخلاقی از کارکردهای آن در مسائل امنیتی بصورت نظری و عملی مورد ارزیابی جدی قرار گیرد. پرسش اصلی پژوهش این است که درونمایه های امنیت ملی بر اساس آموزه های دوران استیلاء و هژمونی؛ هوش مصنوعی را چگونه می توان در قالب تروریسم، جنگ، تنازع و دفاع مسئله دار کرد؟ در پاسخ به پرسش، این فرضیه مطرح می گردد که «امنیت ملی» بر اساس شاخصه های معرفتی- عملی ارائه شده، ظرفیت و قابلیت تببین و تفهیم این مسئله را دارد چراکه بر اساس نظریه های موجود در مطالعات امنیت ملی اعم از جریان اصلی و جریان انتقادی، هیچکدام بصورت جامع و کامل، نه می تواند درونمایه های مذکورِ امنیت ملی در عصر هوش مصنوعی و کلان داده را مسئله مند کند و نه پاسخگوی مسائل مرتبط با این حوزه در ساحتِ عملِ مناسبات امنیت ملی باشد. زمینهسازی برای کاربست عملی امنیت ملی با رویکرد داده بنیاد جز با نگاه مسئله مند تروریسم، جنگ و تنازع به سامان نخواهد شد و یکی از مصادیق راهبردی این الگوواره، «امنیت ملی الگوریتمی» است که پتانسیل ایجاد و تکوین نظم نوین امنیتی دیگری را به اثبات رسانیده است.
چکیده
مصدق در تاریخ معاصر ایرانیان شخصیتی اثرگذار است که اقدامات ضداستعماری و ضداستبدادی او در زمینه ملی کردن صنعت نفت و مقابله با سیاستهای رضاشاه و محمدرضا شاه در اذهان ایرانیان به نیکی یادآوری میشود. اغلب نوشتههایی که در مورد مصدق وجود دارد ناکامی مصدق در ادامه پیگیری حقوق ملت ایران چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بینالمللی را ناشی ...
بیشتر
مصدق در تاریخ معاصر ایرانیان شخصیتی اثرگذار است که اقدامات ضداستعماری و ضداستبدادی او در زمینه ملی کردن صنعت نفت و مقابله با سیاستهای رضاشاه و محمدرضا شاه در اذهان ایرانیان به نیکی یادآوری میشود. اغلب نوشتههایی که در مورد مصدق وجود دارد ناکامی مصدق در ادامه پیگیری حقوق ملت ایران چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بینالمللی را ناشی از اقدامات و توطئههای دشمنان و مخالفان داخلی و بینالمللی ایجاد شده علیه او میدانند. کمتر نوشتهای این مسئله را ناشی از شخصیت مصدق و نوع تصمیمگیری وی در امور میداند. در این مقاله ما باهدف بررسی شخصیت مصدق در پی پاسخ به این سؤال هستیم که چگونه شخصیت مصدق بر تصمیمگیریهای سیاسی کلان و نوع مواجه وی با مردم تأثیرگذار بوده است؟ روش مقاله، کیفی از نوع تحلیل اسنادی و مبتنی بر منابع کتابخانهای است چارچوب نظری مقاله ترکیبی از شخصیت مهرطلب هورنای و کهن الگوی پرسونای یونگ میباشد.
چکیده
موضوع فلسطین بهعنوان یکی از محوریترین مسائل در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بوده است. تبیین چشمانداز سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در موضوع فلسطین هدف اصلی نوشتار است و به دنبال تدوین سناریوهای ممکن، محتمل و مطلوب در آینده سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در مورد موضوع فلسطین است.پژوهش به لحاظ ماهیت موضوع، با استفاده از ...
بیشتر
موضوع فلسطین بهعنوان یکی از محوریترین مسائل در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بوده است. تبیین چشمانداز سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در موضوع فلسطین هدف اصلی نوشتار است و به دنبال تدوین سناریوهای ممکن، محتمل و مطلوب در آینده سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در مورد موضوع فلسطین است.پژوهش به لحاظ ماهیت موضوع، با استفاده از نوعی روش تحقیق کیفی در دو مرحله مطالعه اکتشافی (خواندن) و مصاحبه، در پرتو سؤالات اکتشافی دنبال شده است. پژوهش جامعه آماری نداشته ولی جامعه خبرگان شامل 21 نفر است که از نمونهگیری با روش گلوله برفی انتخاب شدند، مصاحبهها تا مرحله اشباع استمرار یافت و پس از مصاحبه، برای اخذ گزارههای اصلی ناظر بر موضوع از متن مصاحبهها، از روش تجزیهوتحلیل تم، 10 تم استخراج شد از جمله:الف- حمایت از جبهه مقاومت، متحدسازی و همسویی اهداف گروههای مقاومت در مقابل سلطهگری اسرائیل و ایجاد روابط عمیق با کشورهایی با سیاستهای ضداسرائیلی؛ب- بیانگیزگی افکار عمومی در حمایت از فلسطین به دلیل عدم اعتماد به سیاستگذاران داخلی، اختلاف و تفرقهافکنی میان مسلمانان و نبود همگرایی در ظرفیت قدرتهای بزرگ در موضوع فلسطین.
چکیده
بیتفاوتی سیاسی به دلزدگی سیاسی، بیمیلی سیلی، بیکنشی سیاسی و عدم تمایل فرد به مشارکت سیاسی اطلاق میشود. هدف پژوهش، مطالعه عوامل مؤثر بر بیتفاوتی سیاسی دربازه زمانی 1401-1380 است. روش پژوهش از نوع فراتحلیل کمی است که محقق با استفاده از مرور ادبیات و تحقیقات صورت گرفته در بازه زمانی 1380 الی 1401، بیتفاوتی سیاسی با حجم نمونه 11 تحقیق ...
بیشتر
بیتفاوتی سیاسی به دلزدگی سیاسی، بیمیلی سیلی، بیکنشی سیاسی و عدم تمایل فرد به مشارکت سیاسی اطلاق میشود. هدف پژوهش، مطالعه عوامل مؤثر بر بیتفاوتی سیاسی دربازه زمانی 1401-1380 است. روش پژوهش از نوع فراتحلیل کمی است که محقق با استفاده از مرور ادبیات و تحقیقات صورت گرفته در بازه زمانی 1380 الی 1401، بیتفاوتی سیاسی با حجم نمونه 11 تحقیق را شناسایی و آنها را برحسب روش، حجم نمونه، ضرایب همبستگی و سطح معنیداری، جامعه آماری و سال دستهبندی و سازماندهی کرده است. یافتههای تحقیق نشان داد بین عوامل سیاسی (بیاعتمادی سیاسی؛ بیگانگی سـیاسی؛ عدم برخورداری از حقوق شهروندی؛ فـرهنگ سیاسی پایین)، عوامل اجتماعی (قانونگریزی اجتماعی؛ احساس بیعدالت اجتماعی؛ آنومی اجتماعی؛ فقدان شفافیت اجتماعی؛ کیفیت پایین زندگی)، عوامل فرهنگی (مصرف رسانههای جمعی، میزان دینداری؛ آنومی فرهنگی، فردگرایی)، عوامل اقتصادی (محرومیت نسبی، بیکاری، طبقه اجتماعی- اقتصادی) و عوامل جمعیتی (تحصیلات، میزان درآمد و سن) با بیتفاوتی سیاسی رابطه معنیداری دارند. نتایج نشان میدهد بیتفاوتی سیاسی متاثر از عوامل متعدد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است که ضرورت دارد برای جلوگیری از بروز این پدیده، زمینههای مشارکت سیاسی شهروندان در امور جامعه از طریق ارتقای پایگاه اجتماعی- اقتصادی افراد، تقویت عزت نفس، احساس کارایی، افزایش اعـتماد سیاسی و اجتماعی، تقویت مولفههای دینداری، برقراری عـدالت اجـتماعی و افزایش رضایت از زنـدگی فراهم شود.
چکیده
مرور تاریخ تکاپوی توسعه ایران در بیش از 150 سال گذشته نشان دهنده دورههایی از همراهی یا پیش و پس بودن از کشورهاست. ژاپن و کره جنوبی در این زمینه جایگاه مشخصی دارند. در این پژوهش تلاش میشود وضعیت توسعه در ایران را در مقایسه با دو کشور مذکور در مقاطع تاریخی (1926-1860 و 2010-1963) در چارچوب مدل نهادی نورث، عجم اوغلو و رابینسون مورد بررسی قرار ...
بیشتر
مرور تاریخ تکاپوی توسعه ایران در بیش از 150 سال گذشته نشان دهنده دورههایی از همراهی یا پیش و پس بودن از کشورهاست. ژاپن و کره جنوبی در این زمینه جایگاه مشخصی دارند. در این پژوهش تلاش میشود وضعیت توسعه در ایران را در مقایسه با دو کشور مذکور در مقاطع تاریخی (1926-1860 و 2010-1963) در چارچوب مدل نهادی نورث، عجم اوغلو و رابینسون مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش از نظر هدف، توسعهای و از نظر روش، نهادگرای تطبیقی است. این رهیافت بر قواعد، رویهها و سازمانهای رسمی تمرکز دارد که با استفاده از تکنیکهای تاریخدانان و حقوقدانان به توضیح رابطه میان ساختارهای نهادی و موفقیت یا شکست سیاستها میپردازد. پرسش اصلی این است که علیرغم ایجاد ساخت سیاسی در ایران در قرن نوزدهم در مقایسه با تجارب ژاپن در نیمه دوم قرن نوزدهم و کره جنوبی در اوایل قرن بیستم، چرا برنامه توسعه در ایران خوب پیش نرفته و ترتیبات نهادی سیاسی و اقتصادی فراگیر حاصل نشده است؟ نتایج بدست آمده نشان میدهد که به دلیل عدم تکامل نهادی زمینههای همسویی دولت و ملت، توسعه در ایران در مقایسه با دو کشور مذکور بصورت موفقیتآمیزی فراهم نشد.